خوش آمدید به وبلاگ فرهاد وهاب زاده راجب .حقوق.اقتصاد.معلومات
به دنبال کسی باشید که در موردمهم ترین موضوعات زندگی با شما افکار وادرکات یکسانی داشته باشد
شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 21:20 ::  نويسنده : فرهاد وهابزاده       

تغییر عادت منفی به مثبت (از امروز مثبت باشیم)

http://www.radsms.com/wp-content/uploads/2010/07/+-and--300x168.jpg

کلمه ها عقاید شکل گرفته و افکار بیان شده هستند به عبارت ساده آن چه می گویی فکری است که بیان می شود. کلمه ها و اندیشه ها دارای امواجی نیرومند هستند که به زندگی و امورمان شکل می دهند.

اگر یک کارگر بی سواد بتواند یک اصطلاحی را در دنیا شایع کند؛ پس من و تو، ما و شما به طور حتم می توانیم استفاده از کلمه ها و اصطلاح های مثبت را در سطح کل ایران گسترش داده و انرژی مثبت را بین همه پخش کنیم..

امروزه ثابت شده که کلمات منفی نیروی منفی به سمت شخص می فرستند و او را به سمت منفی و بیماری سوق می دهند! به طور مثال وقتی به ما می گویند خسته نباشی دراصل خستگی را به یادمان می آورند و ناخودآگاه احساس خستگی می کنیم (با خودتان امتحان کنید) اما اگر به جای آن از یک عبارت مثبت استفاده شود نه تنها نیروی از دست رفته، ترمیم و خستگی جسم را از بین می برد بلکه نیروی مثبت و سازنده ای را به افراد هدیه می دهیم.

مثال:

به جای پدرم درآمد؛ بگوییم : خیلی راحت نبود

به جای خسته نباشید؛ بگوییم : خدا قوت

به جای دستت درد نکنه ؛ بگوییم : ممنون از محبتت، سلامت باشی

به جای گرفتارم؛ بگوییم : ‌در فرصت مناسب با شما خواهم بود

به جای دروغ نگو؛ بگوییم : راست می گی؟ راستی؟

به جای خدا بد نده؛ بگوییم : خدا سلامتی بده

به جای قابل نداره؛ بگوییم : هدیه برای شما

به جای شکست خورده؛ بگوییم : با تجربه

ادامه در لینک زیر

به جای مگه مشکل داری؛ بگوییم : مگه مسئله ای داری؟

به جای فقیر هستم؛‌بگوییم : ثروت کمی دارم

به جای بد نیستم؛ بگوییم :‌ خوب هستم

به جای بدرد من نمی خورد؛ بگوییم : مناسب من نیست

به جای مشکل دارم؛ بگوییم : مسئله دارم

به جای جانم به لبم رسید؛ بگوییم : چندان هم راحت نبود

به جای فراموش نکنی؛ بگوییم : یادت باشه

به جای داد نزن؛ ‌بگوییم : آرام باش

به جای من مریض و غمگین نیستم؛‌ بگوییم :‌ من سالم و با نشاط هستم

به جای غم آخرت باشد؛ بگوییم : شما را در شادی ها ببینم

به جای ببخشید مزاحمتون شدم؛ بگوییم : از این که وقت خود را در اختیار من گذاشتید متشکرم

به جای لعنت بر پدر کسی که اینجا آشغال بریزد ؛ بگوییم: رحمت بر پدر کسی که اینجا آشغال نمی ریزد

شما هم می‌توانید به این لیست مواردی رو اضافه کرده و برای دیگران بفرستید

وقتی بعد از مدتی همدیگر را می‌بینیم، به جای توجه کردن به نقاط ضعف همدیگر و نام بردن از آنها مثل:

چقدر چاق شدی؟،

چقدر لاغر شدی؟،

چقدر خسته به نظر می‌آیی؟،

چرا موهات را این قدر کوتاه کردی؟،

چرا ریشت را بلند کردی؟،

چرا توهمی؟،

چرا رنگت پریده؟،

چرا تلفن نکردی؟،

چرا حال مرا نپرسیدی؟” و ….

بهتر است بگوییم : “سلام به روی ماهت”، “چقدر خوشحال شدم تو را دیدم”، و …. عبارات دیگری که نه تنها بیانگر نقاط ضعف طرف مقابل ما نیست بلکه نوعی اعتماد به نفس را به مخاطبمان القاء میکند. البته اگر اصراری نداشته باشیم که حتماً درباره ی همدیگر اظهار نظر کنیم، وگرنه می‌شود که درباره ی موضوعات مشترک، البته در محوریت مثبت با هم صحبت کنیم.

 



شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 21:16 ::  نويسنده : فرهاد وهابزاده       

 اسرارو روشهای نفوذ دردلها

ازنامه هاي مشكل گشا چنين پيداست كه مشكل عده اي از مردم اين است كه نمي دانند روابط خودرابامردم بر چه اساسي بنا نهند تابه محبوبيت وعزيزي برسند اينست كه دراين مقاله درباره محبوبيت سخن مي گوئيم .اگر دلتان مي خواهد كه اطرافيان دوست تان داشته باشند وباهمنوعان خود روابط حسنه برقرارسازيد ويقين پيدا كنيد كه دوستتان دارند مقاله زير رابه دقت بخوانيد .اگر دلتان محبوبيت مي خواهد هيچ  خجالت نكشيد زيرااين يك نياز طبيعي آدميزاداست .ويليام جيمز روانشناس بزرگ امريكايي درجائي نوشته است كه (يكي از عميقترين وريشه دارترين انگيزه هاي آدميزاد اينست كه محبوب واقع شوند ومردم قدروآنهارابشناسند )اماميل به محبوب شدن گاه دورنيست مارادرمعرض خطر بگذارد بدين معني كه آنچنان به محبوبيت خودعاشق شويم كه براي بدست آوردن آن به وسايل نامبارك دست يازيم .مثلابه چاپلوسي بپردازيم ومجيزوتملق ديگران رابگوئيم وحتي ازاين هم فراتر رفته محبوبيت خودرابه قيمت تحفه هائي كه به افرادمي دهيم تامين سازيم .به صراحت بايد بگويم كه محبوبيت يك امرمادرزادي وارثي نيست البته بعيد نيست عده اي بيشتر ازسايرين آماده كسب محبوبيت باشند وليكن ديگران را نيز اگر بخواهند مي توانند بابذل مختصر كوشش به همان اندازه محبوب شوند .كساني كه محبوب مي شوند كساني خستندكه حاكم برروابط خودباديگران هستند ومااكنون به عوامل شش گانه راكه اگربدان عمل كنيد شمارادرخانه واداره ومدرسه محبوب خواهد ساخت يكي بعدازديگري تشريثح مي سازيم :

نخست -آنكه ظاهرآراسته دربسياري از مواردخيلي مفيد است وليكن دركارمحبوب شدن تاثيردردرجه اول نداردوحال آنكه اگر درتميزي لباس وآراستگي آن بكوشيد اين البته در محبوبيت وغزيزشدن شما موثراست زني كه مي خواهد محبوب شوهرش واقع شود مجبورنيست لباس فاخر بپوشد وبهترين وگرانترين عطرها وكرم ها رابه سروصورت خود بمالد بلكه اگر تميز ومرتب باشد باهمان لباس ساده خانه نيز قادر است عزيز شوهرش شود بي گامن يك شخص عالي مثل خورشيد نورافشاني مي كند وجامه كثيف يا موهاي ژوليده وپريشان وصورت ناشسته قادرنيست ازنورافشاني آن جلوگيري كند وليكن چه اصراري هست كه خورشيد تابان شخصيت خود را باابر ژوليدگي بپوشانيم ؟زيرا ظاهر مانبايد مخل تشعشع باطن ما باشد كه هيچ بلكه بايد به تلالو باطن وشخصيت درخشان ما كمك كند .بسيار اتفاق مي افتد كه از طرزلبا س پوشيدن افراد مي توان به شخصيت آنان پي برد ودر مثل درباره لاابليگري وبي ذوقي وياذوق وشم هنري وحالت خود نمايي انها بدرستي داوري كرد هيچكس نمي تواند منكر اين امر شود كه ظاهر كسان در روابط اجتماعي آنان موثر است .ودر عكس العمل ديگران نسبت به آنان تاثير مي كذارد .با همه آنچه گذشت نقش ظاهر درمحبوبيت چندان زياد نيست واهميت آن در اين است كه معاشران درنخستين وحله برخوردازروي ظاهر ما درباره ما داوري مي كنند واگر ظاهر ام زننده باشد ممكن است از ما داوري جوينده واين زحمت رتبه خود ندهند كه با وجود ظاهر ناخوشايندمان باما معاشرت كنند تا بعداپي به شخصيت جالب ما ببرند .

دوم -آنكه براي كسب محبوبيت به تبسم وشادي نياز داريم البته ناگفته پيداست كه رفتار ما بايد متناسب با مقتضيات واوضاع واحوالي كه در ان هستيم باشد .مثلا ماهيچوقت انتظار نداريم كه فلان رئيس اداره اي كه براي نخستين بار به ملاقاتش مي رويم قاه قاه باما بخندد وازاين قبيل .باري هركدام از ما مثل اين است كه در هر مقامي كه باشيم شرايطي در دور وبر خود پديد مي آوريم مثلا شرايط دوروبر بعضي از مردم ناخوشايند است وآدمي رامي گريزاند وبر عكس شرايط عده اي ديگر گيرا ودلچسب است .اگر دلمان مي خواهد كه محبوب بشويم بايد بكوشيم كه فضاي دوربر خود را گيرا جذاب سازيم مثل اهن ربايي كه دوروبرش همه چيز را به خود جلب مي كند وبراي اين كار بايد غرولند كردن پرهيز كنيم ودر اشخاص واشياواحوال به دنبال چيزهايي بگرديم كه موجب نشاط ما مي شود .داشتن كنجكاوي وحساسيت نسبت بدانچه مردم درباره ما فكر مي كنند وابراز علاقه واقعي در اين خصوص از جمله چيزهايي هستند كه ملال وخود خوري وساير عواملي راكه مخل ومزاحم نشاط خاطر ماست از ذهن مادور مي سازند .معناي وسيعتر نشاط وشادي اين است كه بچيزي علاقه داشته باشيم مثلا وقتي داريم نمايشي راتماشا مي كنيم وياباكسي مشغول صحبت هستيم وياداريم كاري مي كنيم ويابازي مي كنيم شوروشوق ماازناصيه ورفتار ما پيدا خواهد بود .شور وشوق ونشاط مزبور به اطرافيان ما منتقل مي گردد وميان ما وآنها رابطه اي برقرار مي سازد زيرااين ديگر به تجربه ثابت شده است كه ادمهاي پرشوروشوق بيش از افراد سردوبيحال كسان رابه خود جلب مي سازند .

سوم -آنكه فروتني يكي از شرايط اساسي كسب محبوبيت است كساني كه خودخواه هستند وپيوسته ارز برتريهاي خيالي خود حرف مي زنند وبدان مي بالند كمتر ممكن است مردماني محبوبي باشند .اين بدان معني نيست كهبراي محبوب شدن تا بدان جا خفض جناح وسكسته نفسي وفروتني راافراط كنيم كه به عزت نفس وغرورواعتماد به نفس ما لطمه واردآيد .بايد تاآنجا كه امكان دارد كارهائي راكه به ما محول شده است به خوبي انجام دهيم ووقتي كار خود رابه خوبي به انجام رسانديم به ان افتخار كنيم اما در عين حال بايد خود رااماده كنيم كه از ديگران چيز ياد بگيريم وباصلاح اشتباهات خود بپردازيم تا نتايج آينده كار ما بهتر شود ادمياني كه به واقع چيز دان هستند كمتر متكبر وخودخواه از آب در مي آيند .چون چنين كساني 

بهتر از هر كس مي دانند كه معلوماتشان در نتيجه با مجهولاتشان چه اندازه ناچيز است شعر معروف كه مي گويد:

(تا بدان جا رسيد دانش من                كه بدانم همي كه نا دانم )

در واقع وصف حال اين عده است هميشه به فكر چيز يادگرفتن باشيم يعني از گهواره تا گور .گوش دادن به حرف ديگران محاسن زيادي دارد زيرا اطرافيان ما وقتي ببينند كه ما به حرفشان گوش مي دهيم تا چيز ياد بگيريم حس خودخواهي شان تسكين مي يابد واين امر به محبوبت ما در ميان آنان كمك خواهد كرد .بنابراين بدنيست در طي معاشرتهايتان بكوشيد تا كسان رابصحبت كردن درباره اموري هدايت كنيد كه در آن خبره ومطلع اند .البته هر كدام ازما سليقه هاي خاصي دراين زمينه داريم وليكن فروتني احترام به آزادي عقيده ديگران وجرمي نبودن وحق حيات براي ديگران قايل بودن ازجمله چيز هايي است كه در هركسي بايد پيدا شود وريبائي گرائي خاصي خواهد داشت عوض آنكه به ديگران بگوئيد كه فلاني عقيده اش صددرصدغلط است بهتر است بگوئيد عقيده شما رافهميدم ولي فكر نمي كنيد 000چه رعايت ادب به كسب وجهه شما در افرادكمك خواهد كرد .از اينها گذشته اگر ميان مردم به منطقي بودن وخردمندي معروف شويد اين خود از وسايلي است كه شما رابه محبوبيت نزديكتر مي سازد .www.zibaweb.com

چهارمين نكته -اين است كه ديگران رابيازماييد وبگذاريد ديگران شما رابيازمايند .كمتر چيزي است كه بيش از حقه بازي ودوروئي موجب انزجار انسان از ديگران شود منظورم اين است وقتي كه حس مي كنيم فلاني قابل اعتماد نيست خيلي زود روابط خود رابااوقطع مي كنيم .محبوبيت ما زماني افزايش مي يابد كه دربين مردم به اين صفت معروف شويم كه پيوسته در فكر امتحان دادن وامتحان كردن معاشران خودهستيم .اشخاص مرتب دلشان مي خواهد كه ديگران آنها رابيازمايند البته چندان مطبوع نيست كه حس كنيد كسي دارد در خفارفتار وكردار وگفتارتان رابررسي مي كند .مردم معمولا از كساني بدشان مي آيد كه به آنان بد گمان باشند ودر معاشرت باآنان جانب صراحت رارعايت نكنند وحال آنكه اگربدانند كه داريم آزمايششان مي كنيم به ما علاقه مند مي شوند وبه محبوبيت ما افزوده مي گردد.به همين دليل نيز بايد خودمان رااشخاصي نشان دهيم كه ظاهر وباطنشان يكي است وچنين اشخاصي از هر امتحاني سربلند در مي آيند وذيلا طريق سه گانه اي را كه براي نشان دادن  صداقت لازم است شرح مي دهيم

 اول -گفتار وكردارمابايد باهم جوردربيايد يعني اگر قولي داديم ياادعايي كرديم بايد بدان عمل كنيم وباصطلاح خودمان واعظ غير متعظ نباشيم .پاره اي از مردم ياد كنم به وعده وفا مي كنند وياهيچگاه به وعده خود وفا نمي كنند البته اگر چنين اشخاصي به محبوبيت نرسند جاي شگفتي نخواهد بود .

دوم -اينكه صداقت ويكي بودن ظاهر وباطن مازماني برهمه آشكار خواهد بود كه بدانند پشت سرشان از آنها غيبت نمي كنيم يعني در غيابشان چيزي بگوييم كه در حضورشان نمي گوئيم .غيبت هر چند كه ممكن است از خبث نباشد وليكن دشمن شماره يك محبوبيت شماست .

سومين طريق -آنست كه اشخاص بايدبه رازداري شماايمان آورند وقتي كه از شما خواهش مي كنند كه رازشان رافاش نسازيد جداوصميمانه از اين كار خودداري نمائيد .اين بود راههاي سه گانه اي كه هر كسي مي تواند هم ديگران رابه مددآن يبازمايد وهم به ديگران اجازه بدهد كه اورابيازمايند .

چهارمين نكته -اين است كه تا آنجا كه برايمان مقدور است از تشويق ديگران مضايقه نكنيم چه بدين وسيله عوض آنكه خود رابسازيم به ساختن ديگران اقدام مي كنيم .وقتي كه ديگران رابه خودشان خوشبين ساختيم به ناچار انها رابه خودكمان نيز خوشبين ساخته ايم روشن تر بگويم وقتي كه مرتبا از ديگران انتقاد مي كنيم بالاخره به جائي مي رسيم كه انها نسبت به خودشان بدبين مي سازيم واين بد بيني سرانجام به خود ما بر مي گردد وبه محبوبيت ما لطمه مي زند .اين طبيعت  بشر است از آدمي كه از و به شدت انتقاد كند خوشش نخواهد آمد .در كتاب ايوب در توراتست كه يكي از برادرانش به اومي گويد(برادر سخنان حكيمانه توموجب شده است كه عده اي به خود خوشبين واميدوار شوند )مگر خود ما ازچنين كلمات حكيمانه اي در زندگي خصوصي خود سود نجسته ايم ؟پس اين به دست ماست كه باتشويق مردم به محبوبيت خود ونزدانان بيفزائيم چه يك سخن گرم واميد بخش نمي دانيد چه تاثير معجزه آسايي در التيام جراحات محرومان ودرماندگان ونوميد شدگان دارد.به مصداق :

تونيكي مي كن ودردجله انداز             كه ايزددر بيابانت دهد باز )

هر كمك فكري كه به ديگري بكنيد از فوايد ان برخوردارخواهيد شد .شكسپير براي كسب محبوبيت بهتر از اين نيست كه آدمي طوري مردم را تشويق كند كه آنها احساس نمايند بر اثر ملاقات بااو به زندگي اميدوار تر وقواي انساني خويشتن خوشبين تر شده اند .

پنجمين نكته -بالاخره اين است كه به مردم كمك كنيد ممكن است عده اي بگويند كه اگربه مردم كمك كنيم سوء استفتده خواهند كرد وليكن به اين بهانه نمي شود از كمك به مردم چشم پوشيد .فراموش نبايد كرد يكي از شرايط كسب محبوبيت اين است كه به مردم كمك كنيم وهم از انان كمك قبول كنيم .يكي از مشكلات كار اين است كه بعضي از مردم نه تنها از كمك هاي ما سوءاستفاده نمي كنند بلكه از پذيرفتن كمك نيز بيزارند .براي احتراز از اين مشكلات بايد به نحوي رفتار كنيم كه مردم تصور نكنند كه كا راه مي رويم تا به مردم كمك كنيم .بدنيست قصه مردسامري رااز تورات در اينجا نقل كنم :حضرت عيسي در جواب عده اي از مردم كه از اوسئوال مي كردند چگونه به مردم كمك كنيم فرمود :روزي مردمحترمي در بيابان بيت المقدس اسير دزدان شد ودزدان زخمي به او زده واورا كناري گذاشته پا به فرارگذاشتن عده ي زيادي از مردم كه پاره اي از آنها اهل دين نيز بودند از كنار او رد شدند بدون آنكه توجهي به اوكنند تا آنكه مردسامري كه هيچ داعيه اي هم نداشت از آنجا عبور مي كرد كه چشمش به آن مرد زخمي افتاد بيدرنگ به بيمارش همت گماشت ومرهمي برزخمش گذاشت (منظور حضرت مسيح اين بودكه آدمي هر وقت كه فرصت كمك پيش آيد بايد كمك كند نه اينكه كمك به ديگران راحرفه خود سازيم ) منبع: عقده هاي رواني . دكتر ايرج پور باقر. انتشارات آسيا

حمید رضا ترکمندی سایت زیباوب

*************************

چگونه جذاب باشیم ؟

چگونه جذابیت ، گیرایی و ماندگاری در قلب های دیگران داشته باشیم

همه ما علاقه‌منديم يادمان در دلهاي اطرافيان باقي باشد و اين تنها با سلاح خُلق خوش حاصل مي‌شود. هنگامي كه به خاطرات پررنگمان با آشنايان مراجعه مي‌كنيم افراد مهربان و خوش اخلاق از ماندگارترين شخصيت‌ها در ذهن و رحمان مي‌باشند. چنين ماندگاري در قلب‌ها آرزوي همه ماست و اين مهم به دست نمي‌آيد مگر آن كه از رموز آن آگاه باشيم‌.

يكي از مهمترين رازهاي رسيدن به آن جذابيت است و قبل از هر چيز بايد بدانيم كه جذابيت چيزي غير از زيبايي است‌. شخص مي‌تواند صورت زيبايي نداشته باشد اما بسيار جذاب باشد و هم چنين مي‌تواند بسيار زيبا باشد اما اصلاً جذابيت نداشته باشد. جذابيت و گيرايي يك ويژگي كاملاً اكتسابي است و به راحتي مي‌توانيم صاحب آن باشيم‌:

 ۱ - ظاهري آراسته داشته باشيد.
تميز و مرتب باشيد، هماهنگي و پاكيزگي شما، ناخودآگاه شما را جذاب مي‌كند. بعضي از افراد براساس تصوري اشتباه براي جذاب شدن به زحمت زيادي مي‌افتند و خود را به شكل‌هاي عجيب و غريبي درست مي‌كنند. مهمترين مسئله اين است كه مرتب و هماهنگ و در عين حال ساده باشيد. نامرتب بودن حتي حرفهاي قشنگ‌، مثبت و تأثيرگذار شما را ضايع مي‌كند. فرزندي كه هميشه پدر و مادر خود را آراسته و با ظاهري مرتب مي‌بيند، ظاهر آراسته فرد ناآشنا او را نمي‌فريبد. چون ممكن است جذب ظاهر آراسته كسي شوند كه تأثير منفي او از اثرات مثبتش به مراتب بيشتر باشد. 
     
۲ - بيشتر سكوت كنيد:
غالباً افراد به اشتباه براي اين كه جذاب‌تر شوند، بيشتر شلوغ مي‌كنند و به خطا مي‌روند. سكوت‌، يك تأثير ذهني و رواني بسيار قوي مي‌گذارد. در سكوت‌، فرد پيرامون خود خلاء ايجاد مي‌كند و هر خلايي‌، جذب را سبب مي‌شود. آنها كه بيشتر صحبت مي‌كنند و كمتر مي‌شنوند از جذابيت خود مي‌كاهند، حال آن كه سكوت و گوش دادن بيشتر به واقع شما را عاقل‌تر و قابل اطمينان‌تر معرفي مي‌كند و اين زمينه‌اي مساعد براي صميميت بيشتر است‌. سكوتي سرشار از اعتماد به نفس سرچشمه صميميت است‌. 
     
 
۳ - نرم و ملايم سخن بگوييد:
هنگامي كه نرم و ملايم صحبت مي‌كنيد افراد را جذب خود مي‌كنيد و به راحتي مي‌توانيد بر روي آنها تأثير بگذاريد. آدم‌هاي خشن و داد و بيدادي افراد مناسبي براي اطمينان كردن‌، نيستند. 
     
۴ - فرد محترمي باشيد:
بي‌احترامي به خود، به ديگران و بي‌احترامي و بي ادبي در كلام و رفتار همگي از جذابيت شما مي‌كاهد. شما بايد هم در ظاهر آراسته باشيد و هم در باطن وارسته‌. افراد مؤدب و متين و محترم بي ترديد جذابند و اين جذابيت از درون موج مي‌زند.
www.zibaweb.com
    محترم و مؤدب و باشخصيت باشيد، خواهيد ديد خود به خود جذاب مي‌شويد. 
    
۵ - زياد شوخي نكنيد اما بسيار تبسم كنيد:
شوخي فراوان از انرژي ذهني و جذابيت شما مي‌كاهد چرا كه شوخي فراوان به تدريج مرزهاي لازم بين افراد را از بين مي‌برد متبسم باشيد كه تبسم به چهره شما جذابيتي عميق و ژرف مي‌بخشد. در تبسم‌، سنگيني و متانت و جذابيت است‌. 
     
۶ - قاطعيت يعني جذابيت‌:
كساني كه شخصيت قاطعي دارند و هدفها و ارزش‌هاي معيني دارند، بي‌استثنأ مي‌توانند افراد جذابي باشند. زيرا شخصيت‌هايي جذاب و تأثيرگذارند كه بسيار مصمم هستند و اعتماد به نفس دارند. به دنبال اهداف مشخصي بودن و به آنها رسيدن اعتماد به نفس زيادي به ارمغان مي‌آورد و جذابيت از وجود چنين شخصي موج مي‌زند.  منبع :

 



شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 21:14 ::  نويسنده : فرهاد وهابزاده       

درست صحبت کردن را بیاموزید

 
 
 

امروزه بسیاری از نظریه پردازان و صاحب نظران علوم ارتباطات بر این عقیده اند که مهارت های ارتباطی نقش بسیار مهمی در موفقیت انسان چه در زندگی کاری و اداری و چه در زندگی شخصی آنان دارد.

 
 
     
 
 

 

   
 
 

درست صحبت کردن را بیاموزید

 
 
 
 
 
     
 
   
 

امروزه بسیاری از نظریه پردازان و صاحب نظران علوم ارتباطات بر این عقیده اند که مهارت های ارتباطی نقش بسیار مهمی در موفقیت انسان چه در زندگی کاری و اداری و چه در زندگی شخصی آنان دارد.

به جرات می توان ادعا کرد که یکی از مهم ترین دلایل شکست هایی که انسان در زندگی خود با آن مواجه می شود این است که قبل از اتخاذ تصمیم و مبادرت به انجام یک کار (انتخاب شغل، ازدواج، تربیت فرزند و امثال آن) سعی نکرده است که مهارت های ارتباطی و رفتاری لازم برای انجام آن کار را کسب کند. پژوهش های انجام شده حاکی از آن است که مهارت های لازم برای برقراری ارتباط موثر را می توان از طریق آموزش و تمرین یاد گرفت و البته کسب این مهارت ها چندان آسان به نظر نمی رسد، در برقراری ارتباط با دیگران چنانچه یکی از طرفین صحبت، پیام طرف مقابل را به خوبی دریافت نکند و نفهمد که منظور طرف مقابل از این پیام چه بوده، ارتباط برقرار شده بی حاصل بوده است.

درواقع می توان گفت ریشه بسیاری از سوءتفاهمات، رنجش ها و اختلافات و همچنین منشأ بسیاری مشاجرات، اختلافات و نزاع های خانوادگی، عدم وجود فهم متقابل در صحبت ها است، چراکه یکی از طرفین گفتگو یا بدتر از همه دو طرف گفتگو حرف یکدیگر را نمی فهمند و برداشت درستی از پیام های ارسال شده ندارند.

درست صحبت کردن و بیان متناسب یکی از مهارت های اساسی ارتباطی در برقراری یک ارتباط موفق و موثر می باشد. در بیان اهمیت این مهارت ضرب المثل های فراوانی در ادب فارسی وجود دارد. از آن جمله «تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد» یا «پسته بی مغز چو دهن باز کند رسوا شود.» و از همه معروف تر ضرب المثل قدیمی فارسی: «زبان سرخ، سر سبز می دهد بر باد

به راستی آیا تاکنون به چگونگی و شیوه صحبت کردن با دیگران فکر کرده اید؟

در حقیقت همه ما توانایی صحبت کردن را داریم، اما گاه لازم است برای ایجاد ارتباط یا استمرار ارتباطات خود مهارت های صحبت کردن را هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی ارتقا دهیم. برخی از افراد از صحبت کردن با دیگران طفره می روند یا نمی توانند به راحتی سر صحبت را با دیگران باز کنند و روابط موثری با دیگران داشته باشند.

روش های ساده ای وجود دارد که به شما کمک می کند تا بهتر با دیگران ارتباط برقرار کرده و مصاحبت و دوستی آنها را حفظ کنید، مثلا این که به صحبت های طرف مقابل علاقه نشان دهید، نظر مخالف و انتقاد خود را طوری بیان کنید که طرف شما ناراحت نشود، به نشانه های غیرکلامی وی بیشتر توجه کنید و مهم تر از همه این که سعی کنید در صحبت کردن مودب باشید.

چگونگی صحبت با افراد متفاوت

در مورد چگونگی صحبت کردن با افراد گوناگون و با ویژگی های متفاوت ابتدا باید در نظر داشته باشیم که طرف صحبت ما جزو کدامیک از گروه های زیر می باشد و بعد با استفاده از رهنمودهای ارائه شده بدانیم که با هریک چگونه صحبت کنیم.

۱) تحلیلگرها: معمولا تحلیلگرها تمایل به کمال گرایی دارند، به عبارت دیگر آنها دوست دارند همه چیز را درباره یک موضوع بدانند. اطلاعات و تصمیمات آنها معمولا دقیق و عاقلانه است و شاید به همین دلیل آنها در تصمیم گیری کند هستند. در ضمن آنها احساسات و عواطف خود را برای دیگران آشکار نمی کنند.

بنابراین در هنگام صحبت با تحلیلگرها می بایستی:

ـ قبل از شروع صحبت دقیقا بدانید که می خواهید درباره چه و چگونه صحبت کنید.

ـ صریح باشید و فقط درباره اصل موضوع صحبت کنید چرا که آنها از وقت تلف کردن بیزارند.

ـ هنگام صحبت با آنها دقیق و واقع بین باشید و به آنها فرصت بدهید تا بدانند که شما قابل اعتماد هستید.

ـ با آنها خودمانی رفتار نکنید، سعی کنید رسمی باشید و با صدای بلند نیز حرف نزنید.

ـ آنها را تهدید نکنید و سعی نکنید با چرب زبانی از آنها سوءاستفاده کنید.

۲) صمیمی ها: افراد صمیمی به مردم و دوستی با آنها خیلی اهمیت می دهند. احساسات افراد را درنظر می گیرند و سعی می کنند هرطور شده دیگران را ناراحت نکنند. در هنگام صحبت با این دسته از افراد سعی کنید:

ـ گفتگوی خود را با تعریف از آنان شروع کنید به آنان صادقانه علاقه نشان دهید و فورا سر اصل مطلب نروید.

ـ با آنان زیاد درباره آمار و اطلاعات صحبت نکنید چرا که خیلی زود از شنیدن این مسائل خسته می شوند و بحث را قطع می کنند.

ـ اگر با آنها مخالف هستید، مواظب باشید احساساتشان را جریحه دار نکنید.

ـ در حین صحبت با آنها خودمانی و غیررسمی باشید.

۳) بیانگرها: این افراد دوست دارند اوقات خوشی داشته باشند، پرحرارت و مبتکر هستند و به سختی می توانند افرادی را که مثل خود آنها نیستند، تحمل کنند. در هنگام گفتگو و تبادل نظر با بیانگرها به یاد داشته باشید:

ـ به آنها اجازه بدهید که از زمان گفتگو لذت ببرند و بخشی از زمان گفتگو را به مسائل دوستانه و آشنایی اختصاص دهید.

ـ در مورد اهداف آنها و آنچه خوشحالشان می کند، صحبت کنید.

ـ در حین صحبت با آنان سرد و بی احساس نباشید و برای آنان قانون وضع نکنید.

ـ از آنها بخواهید نظریات و عقاید خود را بیان کنند.

۴) سلطه جوها: سلطه جوها افرادی قوی، قاطع و نتیجه گرا هستند که گاهی اوقات نسبت به خودشان و دیگران جدی و سختگیر می باشند. این افراد معمولا احساسات خود را برای دیگران آشکار نمی کنند و از کسانی که وقت خود را با صحبت هایی بی فایده تلف می کنند نیز اصلا خوششان نمی آید. در هنگام صحبت کردن با این افراد نکات زیر را در نظر داشته باشید:

ـ فقط به اصل موضوع توجه کنید و درباره موضوعات متفرقه صحبت نکنید.

ـ به طور واضح و منطقی با آنان صحبت کنید.

ـ هنگام صحبت با آنها بی نظم و بی برنامه نباشید.

ـ سعی نکنید به آنها دستور دهید، چون مخالفت خواهند کرد.

ـ بعد از صحبت درباره موضوع اصلی، فورا آنها را تنها بگذارید.

در ذیل به پاره ای از نکاتی که به کارگیری آنها در صحبت کردن بسیار مهم می باشد، پرداخته می شود: به آهستگی و با ملایمت صحبت کنید. به طوری که شنونده به تمامی گفته هایتان گوش دهد و معنای صحبت هایتان را نیز متوجه شود. اکثر افراد خیلی تند و سریع صحبت می کنند و فقط در فکر این هستند که هم نظر و عقیده خود را مطرح کنند و هم نظر مخاطب را جلب کنند، غافل از این که بااین کار مخاطب نمی تواند جمله هایش را دنبال کند و نهایتا از صحبت کردن با وی خسته می شود. ملایم کردن صدا در بیان احساسات، هیجانات و حتی ترس نیز موثر واقع می شود و اگر همیشه با نرمی و ملایمت صحبت کنید، بهتر می توانید دیگران را متقاعد سازید و مخاطب نیز افکارش را بر گفتار شما متمرکز می کند.هرگز آن طور که خودتان می پسندید صحبت نکنید، زیرا ممکن است مایل باشید با صدای بلند صحبت کنید، اما شنونده از صدای بلند شما بیزار باشد. بنابراین باید بدانید که در چه محیطی با مخاطب صحبت می کنید و محیطی که در آن به سر می برید ساکت است یا شلوغ، با توجه به این مساله تن صدای خود را تنظیم کنید.همچنین هیچ گاه به صورت یکنواخت و پی در پی صحبت نکنید زیرا تن صدای شما در این حالت برای شنونده کسل کننده می شود. سعی کنید با خنده، لبخند، حالت تعجب، شوخی و... به آنچه که بر زبان می آورید شکل دهید.

نحوه صحبت کردن شما بیانگر میزان احساساتتان از آنچه می گویید می باشد به این معنا که وقتی شروع به صحبت می کنید، هرجمله ای که در صحبت هایتان به کار می برید، نشان دهنده احساسات شما از مساله مورد نظر می باشد و دیگران با شنیدن صحبت ها و عقاید شما نسبت به آن مساله، به احساسات درونی تان پی می برند. پس سعی کنید همیشه از کلماتی استفاده کنید که می دانید در نگرش و روحیه طرف مقابل اثر مثبت می گذارد و او را متقاعد می سازد.تعیین حد و حدود شخصی بسیار ضروری است. برخی از افراد در حین این که روابط خوبی با دیگران دارند و با آنان گرم و صمیمی هستند، اما اجازه نمی دهند که آنان در زندگی خصوصی شان مداخله کنند. با توجه به این مساله، سعی کنید هنگام گفتگو با دیگران، از مسائل خصوصی آنها که ارتباطی به شما ندارد، صحبت نکنید. اگر گوینده و شنونده، هر دو به این قانون ساده احترام بگذارند و در صحبت کردن حد و حدود خود را بشناسند همیشه از بودن در کنار هم و هم صحبتی با یکدیگر لذت خواهند برد.

توجه به این نکته نیز ضروری است که برقراری ارتباط با دیگران منحصر به ارتباط کلامی نمی شود و افراد در گفتگو با دیگران دانسته یا ندانسته پیام هایی را نیز به صورت غیرکلامی به مخاطب ارسال می کنند.

عواملی چون لهجه، طنین صدا، تاکید و تکیه کلام ها و عوامل غیرکلامی چون «چشم ها»، «حالت چهره»، «وضعیت قرار گرفتن بدن»، «حرکات و اشارات»، «تماس جسمی» و «طرز لباس پوشیدن و آرایش سر و صورت» در درک و فهم مخاطب از پیام های ما بسیار موثر هستند ولی متاسفانه بسیاری از افراد در صحبت هایشان، به این مسائل بی توجه هستند و تصور می کنند که درک و فهم طرف مقابل تنها از طریق پیام های کلامی حاصل می شود.توجه داشته باشید هنگام صحبت کردن استفاده از برخی کلمات برای افرادی که سطح درک پایین یا متوسطی دارند، صحیح نیست. تصور نکنید با استفاده از این گونه کلمات می توانید هوش و استعداد خود را نشان دهید.

استفاده از کلمات تزئینی و مبهم مختص افراد پرگوست، افرادی که زیاد صحبت می کنند، زیاد مثال می آورند و از کلمات ثقیل و سنگین استفاده می کنند، بتدریج، زمان و مکان صحبت را از دست می دهند، مخاطب را خسته و خود نیز اصل مطلب را فراموش می کنند. پس سعی کنید تا جایی که می توانید از جملات کوتاه، مختصر و مفید استفاده کنید تا هم ارزش صحبت تان را بالا ببرید و هم رابطه خود را با دیگران گسترش دهید.

کلام آخر

هیچ یک از ما با مهارت های برقراری ارتباط از مادر متولد نشده ایم، بر خلاف تصور اکثر افراد، مهارت های ارتباطی، کاملا آموختنی است و آگاهی از این مهارت ها به ما کمک می کند تا در برخورد با اشخاص مختلف اعم از پدر، مادر، همسر، فرزند، دوست یا همکار موفق تر ظاهر شوید.

GetBC(29);

چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 15:25 ::  نويسنده : فرهاد وهابزاده       

چگونه مردم را به خود جذب کنیم(2)

print

email

 

 

تنظيم زبان براي اين كه به جاي جيحه دار كردن احساسات كسي ، او را درك كنيد ، يا به جاي شكست خوردن در حرفه اي ، موفق شويد ، بايد به تفاوت هايي كه ميان روش هاي صحبت كردن زنانه و مزدانه وجود دارد توجه كنيد . اين تفاوت ها باعث سردرگمي مردان و آشفتگي زنان مي شود . براي كاهش اين آشفتگي در اين جا به چند قانون كوتاه اشاره مي كنيم .راهكار 13 ( براي مردان )هميشه ،وقتي با زنان صحبت مي كنيد ..هر كار يا درخواستي را ، با جملاتي ملايم مطرح كنيد ،مثل : « مي شود ، خواهش كنم كه ... ؟ » آيا ممكن است كه .. »صحبت هاي عقلاني و منطقي را به حداقل برسانيد و سعي كيند احساسي بر خورد كنيد ، مثل : « خوشحالم كه / واقعاً متأثر شدم كه / ناراحت شدم / مشتاقم كه ... »براي اين كه دربارة موضوع مورد بحث نظر او را جويا شويد ، در پايان جملات خود از عباراتي مثل : « تو چه طور ؟ » و « تو چه فكر مي كني ؟ » ، استفاده كنيد .حتي گاهي كلمة « متأسفم » را به حرف هاي خود اضافه كنيد .  راهكار 14 ( براي زنان )طرف صحبت خود رادر نظر بگيريد هميشه در هنگام حرف زدن با مردان :صداي خود را پايين بياوريد ، حاشيه نرويد ، كمتر درنگ كنيد و آنه را كه قبلاً درباره اش فكر كرده ايد ، بر زبان آوريد .ازهمان ابتدا بهاصل مطلب برويد ، براي خوشامد ، آنها مقدمه چيني نكنيد ، عباراتي مثل : « ببخشيد كه مزاحم شدن ولي ... » يا « مي دانم سؤال احمقانه اي است ، ولي ... » ، را حذف كنيد .استفاده از عبارات احساسي را به حداقل برسانيد و سعي كنيد با استدلال و منطق صحبت كنيد .همة عبارات پاياني و اضافي را حذف كنيد .هرگز عذرخواهي نكنيد، مگر اين كه واقعاً لازم باشد .دست دادن به شيوة پنج ستاره وقتي شما دست خود را براي اين كه با كسي دست بدهيد ، دوستانه پيش مي بريد ، در واقع هزاران پيام ناخودآگاه ارسال و دريافت مي كنيد .با توجه به اين پنج نكته مطمئن باشيد ، كه تأثير مثبتي را بر طرف مقابل خود مي گذاريد . راهكار15 دست دادن به شيوة پنج ستاره درهنگام دست دادن حتماً :1.       ابتدا با چشمان خود تماس برقرار كنيد .2.       با پردة ميان انگشتان تماس برقرار كنيد ( فرض كنيد دست شما ، مانند پاي اردك است . پرده قسمتي است كه ميان انگشتان اردك قرار دگرفته است . در مورد شما ، پرده ، ميان شست و انگشت اشارة شما قرار دارد . دست خود را آن قدر در دست طرف مقابل پيش ببريد كه پردة ميان انگشتي شما به نشانة دوستي ، بر پردة ميان انگشتي طرف مقابل تان فشار آورد .)3.       فشار خفيفي بر استخوان هاي پشت دست طرف مقاب وارد كنيد . 4.       كف دست هاي شما بايد به اندازه اي به هم نزديك باشد , كه يك تيله در ميان دست شما و مخاطب تان قرار بگيرد . 5.       كف دست هاي شما نسبت به زمين بايد در حالت عمود قرار بگيرد.( اگر در هنگام دست دادن , دستان خود را طوري پيش ببريد كه بند انگجشتان شما از هم شوده و كف دست تان رو به پايين قرار گرفته باشد , بدين معني است «شما برتر هستيد » و اگر كف دست تان رو به بالا باشد , حالت خواهش و نياز را تداعي مي كند . ) فصل 3چه طور مي توانيم در اولين برخورد تأثير بگذاريم وادر جايي شده ايد . در مهماني يا جلسة كراي , به كسي معرفي مي شويد . با او دست مي دهيد, نگاه تان با هم تلاقي مي كند و ناگهان هر چيزي را كه از قبل مي دانستيد فراموش مي كندي و قدرت تفكرتان را از دست مي دهيد . براي شكستن ايت سكوت آزاد دهنده به دنبال موضوعي براي صحبت مي گرديد , ولي موفق نمي شويد , در اين هنگام نگاه فرد جديدي كه با او آشنا شده ايد به سمت ديگري معطوف مي شود . همان طور كه اولين نگاه بايد چشم نواز باشد ، اولين گلمات هم بايد گوش نواز باشند . زبان شما مانند فرشي است كه براي استقبال از مخاطب تان كلمات « خوش آمديد » يا « برو گم شو ! » روي آن به طور برجسته سافته شده است . براي اين كه از طرف صحبت تان اسقبال خوشايندي به عمل آوريد ، بايد ياد بگيريد كه چه طور با عبارابتي كوتاه باب سخن را با اوبگشاييد .مطابق حالت روحي طرف مقابقل حرف بزنيد اولين كاري كه انجام دهيد ايت است كه لحن حرف زدن خود را با حالت روحي طرف مقابل هماهنگ كنيد ، حتب تنها براي يك يا دو جملة آغازين . گپ زدن براي گشايش باب سخن ، بازي با كلمات يا حرف زدن دربارة واقعيات نيست . مثل موسيقي وملودي است . حرف هاي اوليه براي اين است كه طرف مقابل با شما احساس راحتي كند . درست مثل صداهايي كه در گروه هاي كر يا آوازهاي كودكانه در كنار هم قرار مي گيرند .كساني كه در برقرار كردن ارتباط مهارت كافي دارند ،لحن صحبت خود رابا حالت روحي در شنودنده هماهنگ ميك نند ، و اگر براي چند دقيقه به آن ادامه دهند ، درست مثل نت هاي هماهنگي كه درنواختن يا تكرار مي شوند . راهكار 16 مطابق حالت روحي طرف مقابل حرف بزنيد قبل ازاين كه كلامي بر زبان آوريد ازشنوندة خود « تست صدا » بگيريد تا به حالت روحي او پي ببريد .يك « عكس روحي » از او بگيريد تا ببينيد ، شنوندة شما سرحال ، بي حوصله ، عصباني يا ناراحت است .اگر مي خواهيد مردم به حرف هاي شما توجه كنند ، بايد حتي براي چند دقيقه ، مطابق حالات روحي آنها حرف بزنيد .ملال آور ولي با احساس مردم اغلب از من سؤال مي كنند : « چه حرف هايي براي شروع صحبت مناسب است ؟ » اگر چه كمي مأيوس كننده است ولي به آنها مي گويم « هر موضوعي مي تواند مناسب باشد ! » چون جرف زدن از هرموضوعي ، تا زماني كه توأم با احساس باشد و بتواند به مخاطب شما آرامش دهد ، مي تواند مناسب باشد .چه طور ، كاري كنيم كه طرف مقابل احساس راحتي و آرامش كند ؟ او را متقاعد كنيد ، كه مورد قبول شماست و اين كه هيچ تفاوتي  با هم نداريد . با اين كار ، ديوارهاي ترس ، بدگماني و بي اعتمادي را فرو مي ريزيد . راهكار 17ملال آور ولي با احساس آيا از بيان كلمات خود احساس نگراني مي كنيد ؟ناراحت نباشيد ، چون 80 درصد از اولين تأثيري كه بر شنوندة خود مي گذاريد ، به كلمات شما ربطي ندارد . تقريباً هر حرفي كه در ابتداي آشنايي مي گوييد مي تواند مناسب باشد . هر اندازه هم ،كه موضوع انتخابي شما ملال آور باشد ، اگر آن را با اقتدار ،مثبت و در عين حال با احساس بيان كيند ، فرد مقابل به همكلام شدن با شما علاقه مند مي شود . براي بيان حرف هاي پيش پا افتادة خود شهامت به خرج دهيد . به ياد داشته باشيد كه لحن شما ، بيش تر از موضوعي كه براي صحبت انتخاب مي كنيد ، مؤثر خواهد بود .هميشه يك « اين چيه » به همراه داشته باشيد .آيا هنوز براي نزديك شدن به فردي غريبه احساس ضعف م كنيد ؟ استفاده ازاين روش هاي آسان به شما كمك خواهد كرد كه با ديگران به راحتي بر خورد كيند .اين چيست ؟ « اين چيه يا چيست ؟» وسيله اي غيرمعمولي است كه مي پوشيد يا با خود حمل مي كنيد ، مثل ي سنجاق سينة منحصر به فرد ، يك كيف جالب ، يك كراوات عجيب يا يك كلاه منحصر به فرد . « اين چيه ؟» چيزي است كه توجه مردم را به خود جلب مي كند و باعث مي شود به شما نزديك شوند و بپرسند ، « اوه ، اين چيست ؟» « اين چيه ؟» ، و بنا به موفقيت و شخصيت شما مي تواند بسيار ظريف و ناپيدا يا آشكار و پيدا باشد . راهكار 18هميشه يك « اين چيه ؟» به همراه داشته باشيد هر وقت وارد جمعي مي شويد ، لباس منحصر به فرد بپوشيد يا چيزي غير عادي به همراه داشته باشيد ، تا اگر نظر كسي به شما جلب شد ، بهانه اي ، براي نزديك شدن به شما داشته باشدببخشيد نمي توانم از اين چشم بردارم ... اين چيست ؟ »اون كيه ؟فرض كنيد در سرتا پاي فردي كه قصد نزديكي به او  داريد ، چز قابل توجه و غير معمولي پيدا نكرديد تا به وسيلة آن باب سخن را بگشاييد .اگر چيزي براي اظهار نظر پيدا نگرديد ، از روش « اون كيه ؟» استفاده كنيد . كافي است نزد كسي كه مهماني يا جلسه را برگزار كرده برويد و از او بپرسيد : « آن زن يا مردي كه آن جا ايستاده ، توجة مرا جلب كرده ، او كيست ؟» بعد ازاو بخواهيد شما را به او معرفي كند . همچنين ، مي توانيد اطلاعات لازم را براي اين كه به او نزديك شويد و يا با او حرف بزنيد ازصاحب مهماني بگيريد . اطلاعاتي دربارة كارها ، موضوعات مورد علاقه و عادت هاي او كسب كنيد و بعد خود را معرفي كيند . راهكار 19 اون كيه ؟اون كيه ؟ مؤثرترين روشي است كه براي برقراري ارتباط با افراد جديد پيشنهاد شده است . به سادگي از ميزبان بخواهيد شما را به او معرفي كند يا اطلاعاتي دربارة او در اختيارتان قرار دهد كه فوراً از آن طريق بتوانيد با او صحبت كنيد .كارآگاه كلمات باشيد افراد موفق هميشه مي دانند براي جذب مخاطب چه موضوعاتي را براي حرف زدن انتخاب كنند . چه طور ؟ زيرا آنها كارآگاه كلمات اند .وقتي با كسي حرف مي زيند ، گوش هاي خود را خوب باز كنيد و مثل يك كارآگاه چيره دست به دنبال سرنخ باشيد . گوش به زنگ اشاره هاي غير عادي باشيد ، مثل : مسئله اي غيرمعمول ، انحراف از موضوع اصلي ، جملات معترضه با اشاره هاي غير مستقيم به مكان ، زمان يا فردي ديگر . آن گاه بي درنگ دربارة آن سؤال كنيد ، چون ممكن است همان موضوعي باشد ، كه طرف مقابل تان به مطرح كردن آن علاقه مند باشد .فرض كيند به كسي مي گوييد : « هفتة پيش عجب باران سيل آسايي داشتيم ، اين طور نيست ؟» و او پاسخ مي دهد : « خب ، حداقل براي گياهان مفيد بود . » واضح است كه گياهان بخشي از زندگي طرف مقابل تان را تشكيل مي دهد و گرنه آن را مطرح نمي كرد . او ناخودآگاه يا نيمه آگاهانه موضوعي را كه ترجيح مي دهد دربارة آن صحبت كند به شما داده است .وقتي به اين اشارات غير مستقيم ، علاقه نشان دهيد ، در واقع صحبت را دربارة موضوع مورد علاقة فرد مقابل آغاز كرده ايد . راهكار 20كارآگاه كلمات باشيد به حرف هاي طرف مقابل تان با دقت گوش كيند تا سرنخ هايي دربارة موضوعات مورد علاقة او هب دست آوريد . اين سرنخ ها به طور يقين خود را نشان مي دهند . بعد مثل كارآگاهي كه مجرم خود را درحين صحبت غافلگير مي كند ، از سرنخي كه يافته ايد ، استفاده كنيد . به اين ترتيب شما هم مثل يك كارآگاه ماهر مي توانيد به سرنخ موضوع مورد علاقة طرف مقابل خود پي ببريد .نورافكن چرخانافراد موفق مي دانند كه اگر بيشتر گوش كنند و كمتر حرف بزنند ، اطلاعات مورد نظرشان را هب دست خواهند آورد . آنها همچنين مي دانند بهترين راه براي جذب طرف مقابل اين است كه با دقت و تمركز به حرف هاي او گوش كنند ، درست مثل اين كه نورافكني بالاي سر او روشن باشد .در اولين ملاقات ، اغلب حرف زدن دربارة كوچك ترين جزئيات زندگي فرد مقابل ، يا صحبت دربارة مهم ترين جنبه هاي زندگي شنا براي او جالب خواهد بود . اين حالت با ايجاد روابط دوستي عميق تر ، تغيير كند ، ولي اگر شما در ابتدا نسبت به حرف هاي طرف مقابل تمركز و دقت كنيد ، او بيشتر جذب شنا خواهد شد . راهكار21 نورافكن چرخاندر ملاقات با ديگران ، تصور كنيد يك نورافكن بزرگ چرخان بين شما و او قرار دارد . وقتي شما حرف مي زنيد ، نورافكن بر شما مي تابد . وقتي طرف مقابل تان صحبت مي كند نورافكن چهرة او را روشن مي كند . اگر نوري كه از سوي نورافكن بر روي او مي تابد به اندازة كافي قوي باشد ، حرف هاي شما دربارة خودتان ديگررنگي براي طرف مقابل نخواهد دشات . هر قدر نور بيشتري بر او بتابانيد ، به نظر او جذاب تر ، جلوه خواهيد كرد .تكرار طوطي وار هر گاه متوجه شديد . كه تلاشي بيهوده براي روشن نگاه داشتن خاكستر نيم سوز سخناني هستيد ، كه رو به خاموشي است ( واگر احساس مي كنيد ، بنا به دلايل سياسي يا انسان دوستانه ، اين صحبت بايد به نحوي ادامه يابد ) ، با اين روش مي توانيد دوباره آتش را شعله ور كنيد . من به اين روش تكرار طوطي وار مي گويم ، مثل پرندة استوايي زيبايي كه تنها با تكرار حرف هاي مردم ، آنها با تكرار حرف هاي مردم ، آنها را به سادگي به خود جذب مي كند . راهكار22GetBC(24);

صفحه قبل 1 صفحه بعد

 
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان خوش آمدید به وبلاگ فرهاد وهاب زاده راجب .حقوق.اقتصاد.مع لومات و آدرس farhad.afg.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 28
بازدید کل : 725
تعداد مطالب : 19
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1